آهنگساز: کیوان ساکت
شعر: ه.ا. سایه (امیرهوشنگ سایه)
انتشار: ۱۳۸۸
ای شادی آزادی، روزی که تو بازآیی
با این دل غم پرورد، من با تو چه خواهم کرد
غمهامان سنگین است، دلهامان خونین است، از سر تا پامان خون می بارد
ما سر تا پا زخمی، ما سر تا پا خونین، ما سر تا پا دردیم
ما این دل عاشق را، در راه تو آماج بلا کردیم
|وقتی که زبان از لب میترسید، وقتی که قلم از کاغذ شک داشت
|حتی حافظه از وحشت در خواب سخن گفتن می آشفت
|ما نام تو را در دل، چون نقشی بر یاقوت، می کندیم
|وقتی که در آن کوچه تاریکی، شب از پی شب می رفت
|و هول سکوتش را، بر پنجره ی بسته فرو می ریخت
|ما بانگ تو را با فوران خون، چون سنگی در مرداب، بر بام و در افکندیم
|وقتی که فریب دیو، در رخت سلیمانی، انگشتر را یکجا با انگشتان میبرد
|ما رمز تو را چون اسم اعظم، در قول و غزل قافیه می بستیم
|از می از گل از صبح، از آینه از پرواز، از سیمرغ از خورشید می گفتیم
|از روشنی از خوبی، از دانایی از عشق، از ایمان از امید می گفتیم
|آن مرغ که در ابر سفر میکرد، آن بذر که در خاک چمن می شد
|آن نور که در آینه می رقصید، در خلوت دل با ما نجوا داشت
|با هر نفسی مژده ی دیدار تو می آورد
|در مدرسه در بازار، در مسجد در میدان در زندان در زنجیر، ما نام تو را زمزمه می کردیم
|آزادی! آزادی! آزادی!
|آن شب ها، آن شب ها ، آن شب ها
آن شب های ظلمت وحشتزا
|آن شب های کابوس، آن شب های بیداد
آن شب های ایمان، آن شب های فریاد
|آن شب های طاقت و بیداری
در کوچه تو را جستیم، بر بام تو را خواندیم
می گفتم روزی که تو بازآیی
من قلب جوانم را، چون پرچم پیروزی، برخواهم داشت
وین بیرق خونین را، بر بام بلند تو، خواهم افراشت
می گفتم روزی که تو بازآیی
این خون شکوفان را، چون دسته گل سرخی، در پای تو خواهم ریخت
وین حلقه بازو را بر گردن مغرورت، خواهم آویخت
ای آزادی، بنگر آزادی
این فرش که در پای تو گسترده است، از خون است
این حلقه گل خون است
ای آزادی
از ره خون می آیی اما، می آیی و من در دل می لرزم
این چیست که در دست تو پنهان است؟
این چیست که در پای تو پیچیده است؟
ای آزادی آیا با زنجیر می آیی؟
نظر شما درباره آهنگ «سرود آزادی (ای شادی آزادی)» چیست؟
«نظر شما مهم است؛ نظرتان را دیگران به اشتراک بگذارید»
یادداشتهای بازدیدکنندگان
مسعود
1397/05/23
بعد از گذشت این همه سال (۸۸ تا الان) نخستین بار است که کامل این تصنیف را شنیدم. با وجود مشکلاتی که در آهنگین کردن شعر (به خاطر ساختار غیر سنتی شعر) وجود داشت، شنیدنی و بسیار تأثیرگذار بود. گمان کنم نخستین (و شاید، تنها) همکاری استاد شجریان با استاد ساکت باشد. زنده و سرفراز باشند.
محمد
1398/04/15
ای آزادی ای آزادی تو هم با زنجیر می آیی به نظرم این شعر تصویری از آینده ایران است روزی که خونه میتواند آزادی را به ارمغان آورد و چه روزي شود اما مطمئن هستم که ایران ویرانه ای بیشتر نمیشود اما مهم نیست میشود از نو شروع کرد با آزادی این بار با عقل و منطق با دوستی نه با دشمنی با عشق نه با بغض و کینه به امید آن روز