شعر: حافظ، مولوی
بازآی و دل تنگ مرا مونس جان باش
وین سوخته را محرم اسرار نهان باش
زان باده که در میکده عشق فروشند
ما را دو سه ساغر بده و گو رمضان باش
دلدار که گفتا به توام دل نگران است
گو میرسم اینک به سلامت نگران باش
تا بر دلش از غصه غباری ننشیند
ای سیل سرشک از عقب نامه روان باش
در خرقه چو آتش زدی ای عارف سالک
جهدی کن و سرحلقه رندان جهان باش
آن کس که ترا شناخت جان را چه کند
فرزند و عیال و خانمان را چه کند
دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی
دیوانهی تو هر دو جهان را چه کند
نظر شما درباره آهنگ «در میکده ی عشق» چیست؟
«نظر شما مهم است؛ نظرتان را دیگران به اشتراک بگذارید»
یادداشتهای بازدیدکنندگان
رضا ساعدی
1395/03/17
با عرض سلام و خسته نباشید ممنون از زحمات شما
سارا
1394/11/13
بسيار زيبا و دل انگيز.
داریوش
1394/11/13
درود ممنون از حسن انتخابتان به عنوان دنبال کننده تخصصی موسیقی دستگاهی باید عرض کنم بسیار قوی و زیبا بود. ممنون
محمدحسین ساجد
1396/02/07
عالی