زندگی این همه از خاطره ی گریه نگو
زندگی حال خوش پر تپش قلب تو کو
میدونم موندنم اینجا خود دیوونگیه
مرگ چی داره اگه این همه غم زندگیه
من آخرین آوازم زخمی ترین پروازم
میسوزم و میسازم حالم خوش نیست
من تشنه ی اعجازم دارم بهت میبازم
هرچی بخندم بازم حالم خوش نیست
تکیه دادم به خودم دردمو گفتم به خودم
گریه کردم همه ی بغضمو خالی نشدم
کسی نیست با نفسش حال دلم فرق کنه
کسی نیست دردمو توی بغلش غرق کنه
من آخرین آوازم زخمی ترین پروازم
میسوزم و میسازم حالم خوش نیست
من تشنه ی اعجازم دارم بهت میبازم
هرچی بخندم بازم حالم خوش نیست
پس از من یاد یک انسان همیشه با تو خواهد بود
غم یک روح سرگردان همیشه با تو خواهد بود
اتاق پاک قلبت مال من شاید نبود اما
پس از من یاد یک مهمان همیشه با تو خواهد بود
گل سرخ عزیز من به هر گلخانه ای باشی
بدان رویای یک گلدان همیشه با تو خواهد بود
تو دستم را نوازش کرده بودی بعد از این حتما
تب یک عشق بی پایان همیشه با تو خواهد بود
گل سرخ عزیر من به هر گلخانه ای باشی
بدان رویای یک گلدان همیشه با تو خواهد بود
تو دستم را نوازش کرده بودی بعد از این حتما
تب یک عشق بی پایان همیشه با تو خواهد بود
تو در آغوش من خورشید بودی ای شب دریا
نگاه مرد کوهستان همیشه با تو خواهد بود
به دستت میسپارم چشمهای اشکبارم را
گل زیبای من باران همیشه با تو خواهد بود
گل سرخ عزیر من به هر گلخانه ای باشی
بدان رویای یک گلدان همیشه با تو خواهد بود
تو دستم را نوازش کرده بودی بعد از این حتما
تب یک عشق بی پایان همیشه با تو خواهد بود
گل سرخ عزیر من به هر گلخانه ای باشی
بدان رویای یک گلدان همیشه با تو خواهد بود
تو دستم را نوازش کرده بودی بعد از این حتما
تب یک عشق بی پایان همیشه با تو خواهد بود
اجدادمان هم یادشان نیست
تاریخ اما یاد دارد
تاریخِ ما با جوهرِ ذات تو و من
الواح خود را مینگراد
خود را نه ، تاریخِ خود را پرس و جو کن
بر خاک پاکت ، ذاتِ خود را آبرو کن
ای تو ، صدایِ بی صدایان جهان ، ایران
همین که حک شده تاریخ سرزمینم بس
قسم به نام خودت میخورم ، همینم بس
تو گربه نه ، که تو بابِ کُنام شیرانی
همین که روی زمینِ تو مینشینم بس
اگر کویری ، اگر راق ، هیچ فرقی نیست
همینکه خار و گلی در وطن بچینم بس
نه خوابِ رفتن ، نه رویایِ حال و آینده
به روی نقشه اگر کوچکت نبینم بس
تو کشور من و من راوی توئم هر گاه
در آفرینِ تو شعری بیافرینم بس
همین که حک شده تاریخ سرزمینم بس
قسم به نام خودت میخورم ، همینم بس
تو گربه نه ، که تو بابِ کُنام شیرانی
همین که روی زمینِ تو مینشینم بس
رفتی که من در نیمه ی تاریک این سیاره باشم
رفتی که مثل سایه ای روی زمین آواره باشم
رفتی و جای خالیت را در کنارم حس نکردی
رفتی و چیزی از عذاب انتظارم حس نکردی
میسوزم اما آتش عشق تو خاموشی ندارد
میمیرم اما داغ چشمانت فراموشی ندارد
باید مرا باور کنی تنهاترین مرد زمینم
تو در طلوع تازه ای من در غروب آخرینم
من بی تو در شب های دلتنگی اسیرم باورم کن
من بی تو مثل تک درختی در کویرم باورم کن
زیبای من در جشن میلاد تو و زیبایی تو
من آخرین شمعم که میخواهم بمیرم باورم کن
باورم کن باورم کن
تکست آهنگ علی زند وکیلی باورم کن
باید مرا باور کنی من با توام هر جا که باشی
شاید تو هم دلتنگی ام را حس کنی تنها که باشی
با من بمان با من بخوان افسانه تنهاییت را
با من بمان در چشم های من ببین زیباییت را
من بی تو در شب های دلتنگی اسیرم باورم کن
من بی تو مثل تک درختی در کویرم باورم کن
زیبای من در جشن میلاد تو و زیبایی تو
من آخرین شمعم که میخواهم بمیرم باورم کن
باورم کن باورم کن
از اینجا میروم روزی تو میمانی و فصلی زرد
بگو با این خزانِ آرزوهایم چه خواهی کرد
از اینجا میروم شاید همین امروز یا فردا
تو خواهی ماند تنها در حصار خشت هایی سرد خشت هایی سرد
از اینجا میروم تا شهر فرداهای نامعلوم
که آنجا سرنوشتم هر چه پیش آمد پیش آورد
از اینجا میروم اینجا کسی آیین باور نیست
که دارد آسمانش سنگ میبارد زمینش گَرد
در آن آغاز بعد از من در این پایان بعد از تو
که خواهی دید خیلی فرق دارد مَرد با نامَرد
تو را در خواب هایم بعد از این دیگر نخواهم دید
تو را با آب ها آیینه ها معنا نخواهم کرد
از اینجا میروم تا شهر فرداهای نامعلوم
که آنجا سرنوشتم هر چه پیش آمد پیش آورد
از اینجا میروم اینجا کسی آیین باور نیست
که دارد آسمانش سنگ میبارد زمینش گَرد
برگرد عاشقترین همدرد آخر چگونه از خیالت بگذرم برگرد و غمگینم مکن
شبها ای آخرین رویا من بی تو از رویای خود تنهاترم تنها تر از اینم مکن
مرا بگیر آتشم بزن و جان بده به منو در سپیدهی جان روشن باش
مرا ببین ای که بی تو منم بی تو میشکنم ای تمام جهان با من باش
شمع توام تو ببین در اشک من بنشین ای روشنای جهان رو سوی سایه مکن
بی من مرا به سفر از گریهام مگذر ای بی تو من نگران از من گلایه مکن
مرا بگیر آتشم بزن و جان بده به منو در سپیدهی جان روشن باش
مرا ببین ای که بی تو منم بی تو میشکنم ای تمام جهان با من باش
گُلُم ای(این) روزا چِقَد دلُم هوُی تو کِرده
اِقَد خوبی که خدا فقط نیگُی تو کِرده
نپرس از حالُم نگو چرُ(چرا) خونه خرابی؟؟
خراب حال هر کی نیگُی چیشُی تو کِرده
وای یار جونیم یادِ کارات چراغِ دلُمه
گل مهربونیت تُ(تا) قیومت تو باغِ دلُمه
دم غروب و دل تنگ و
هیچی نداره بی تو رنگ و
دل قشنگت شده سنگ و وای
بی تو میگیره دل خونه
دلم همیشه بی تو خونه
دیگه امیدی نمیمونه وای
گُلُم ای(این) روزا چِقَد دلُم هوُی تو کِرده
اِقَد خوبی که خدا فقط نیگُی تو کِرده
نپرس از حالُم نگو چرُ(چرا) خونه خرابی؟؟
خراب حال هر کی نیگُی چیشُی تو کِرده
گُلُم وقتی باشی روزگارُم باهارِ شیرازِ
خدا هم به قلب عین اُینَت (آینه ات) مث مو مینازِ
دم غروب و دل تنگ و
هیچی نداره بی تو رنگ و
دل قشنگت شده سنگ و وای
بی تو میگیره دل خونه
دلم همیشه بی تو خونه
دیگه امیدی نمیمونه وای
گُلُم ای(این) روزا چِقَد دلُم هوُی تو کِرده
اِقَد خوبی که خدا فقط نیگُی تو کِرده
نپرس از حالُم نگو چرُ(چرا) خونه خرابی؟؟
خراب حال هر کی نیگُی چیشُی تو کِرده
بیا به افسانه من به خلوت خانه من
بیا ببین چه کرده این با دل دیوانه من
به قصه فرشته ها دوباره بال پر بده
تو موج عاشقانه ای به آسمون خبر بده
به شهر بی خبر بگو به کوچه ها که میزنی
تو رو سکوت میکنم مرا صدا که میزنی
با خیال تو رد شدم از شب تنهایی
هر کجا که من بعد از این میرسم آنجایی
ساحلت منم مو به مو موج این دریایی
میرسد به من تا ابد این همه زیبایی
بیا به دیوانگیم به خلوت خانگی ام
که تن دهم به شلعه ات دوباره پروانگی ام
چه عاشقانه میشد کنار تو زندگی ام
بگو از آرامش من از آخرین خواهش من
بگو تو از زمزمه ی ترانه سر خوش من
تو پایه یک منظره ای خیال یک پنچره ای
که می وزد نگاه تو بر حرف هر خاطره ای
با خیال تو رد شدم از شب تنهایی
هر کجا که من بعد از این میرسم آنجایی
ساحلت منم مو به مو موج این دریایی
میرسد به من تا ابد این همه زیبایی
لالا كن دختر زیبای شبنم
لالا كن روی زانوی شقایق
بخواب تا رنگ بیمهری نبینی
توو بیداریه كه تلخه حقایق
تو مثل التماس من میمونی
كه یك شب روی شونههاش چكیدم
سرم گرم نوازشهای اون بود
كه خوابم برد و كوچش رو ندیدم
حالا من موندم و یه كنج خلوت
كه از سقفش غریبی چكه كرده
تلاطمهای امواج جدایی
زده كاشونهمو صد تكه كرده
دلم میخواس پس از اون خواب شیرین
دیگه چشمم به دنیا وا نمیشد
میون قلب متروكم نشونی
دیگه از خاطره پیدا نمیشد
صدام غمگینه از بس گریه كردم
ازم هیچ اسم و هیچ آوازهای نیست
نمیپرسه كسی هی! در چه حالی؟
خبر از آشنای تازهای نیست
به پروانهصفتها گفته بودم
كه شمعم میل خاموشی من نیست
پرنده رو درختم آشیون كن
حالا وقت فراموشی من نیست
تو مثل التماس من میمونی
كه یك شب روی شونههاش چكیدم
سرم گرم نوازشهای اون بود
كه خوابم برد و كوچش رو ندیدم
هر چه کنی بکن ولی، از بر من سفر مکن
یا که چو میروی مرا، وقت سفر خبر مکن
هر چه که ناله میکنم، گوش به من نمیکنی
یا که مرا ز دل ببر، یا ز برم سفر مکن
روز جداییات مرا، یک نگه تو میکشد
وقت وداع کردنات، بر رخ من نظر مکن
دیده به در نهادهام، تا شنوم صدای تو
حلقه به در بزن مرا، عاشق در به در مکن
هر چه کنی بکن ولی، از بر من سفر مکن
یا که چو میروی مرا، وقت سفر خبر مکن
هر چه که ناله میکنم، گوش به من نمیکنی
یا که مرا ز دل ببر، یا ز برم سفر مکن
آخه گلی گم کردهام میجویم او را
به هر گل میرسم میبویم او را
ای ابوالفضل، ای علمدار
مرا جان برادر دیده خون است
به طفلانت قسم سجاده خون است
آخه چگونه بُگذرم از تو برادر
سرای آسمانها لالهگون است
آخ حسینم جانم حسینم
اباالفضلم برادر شیر حیدر
جمالت دیدهات غوغای خون است
ای برادر ای ابوالفضل
ندیدم پهلوانی بعد حیدر
حریم قامت تو لاله گون است
ای اباالفضل ای برادر ای علمدار
آخ حریم قامت تو لالهگون است
یا باب الحوائج ای ابوالفضل
عمو جانم چگونه میتوانم
ببینم صورت تو لالهگون است
علمدارم ولی دستی ندارم
رقیه مشک آبم غرق خون است
ای حسینم ای برادر
اباالفضلم چراغ دیدگانم
دلیرم ای علمدار پهلوانم
تو را بر دست زهرا میسپارم
برای کوچ تو من داغ دارم
داغ دارم، داغ دارم
ای اباالفضل پهلوانم ای برادر
زمین خوردم از درد این لحظهها
همین لحظههایی که بیطاقتم
تو نیستی ببینی که این حال من
حال دریای طوفانیه
این شب غصه طولانیه
زمین خوردم از آه سرد دلم
به جایی رسیدم که تنها شدم
از این حسرت روزهایی که رفت
با دلم درد همسایه شد
گریه با چشم من گریه شد
چرا هر غباری رو پس میزنم
یه تصویری از تو فقط پشتشه
شبیه یه ماهی به تو بعد از این
پشت یک پنجره میرسم
باز به یک خاطره میرسم
به پای عشق تو سوخت قلبم کی عاشقانه شدم
تو در زبان منی یک عمر کی ترانه شدم
نگفتی شنیدم ندیدی و دیدم
من از تو به هر چی به جز تو رسیدم
مث موی آشفتهای توی باد
تا نفس میکشی بیقرار تو-ام آه
منو میکشونی به سمت خودت
من زمین خوردم و رهسپار تو-ام آه
به پای عشق تو سوخت قلبم کی عاشقانه شدم
تو در زبان منی یک عمر کی ترانه شدم
کی ترانه شدم
تو هم دلبندی هم دل میبری زیبای خفته
گهی با ما گهی با دیگرانی ای سیه مو
کمی کم کن از آن ناز و ادای گُنگ و پنهان
شبیه نامههای بینشانی ای سیه مو
نمیدانم کجا زلفت جنونم را برانگیخت
کجای زندگی من تو رخ دادی سیه مو
نمیدانی کجای قلبمو گیری نشونه
تو صاحب اختیار مایی مختاری سیه مو
وای سیه موی من، گل خوش بوی من
بیا با ما وفا کن، بیا بگذر از کوی من
ای وای سیه موی من، مرو از سوی من
اگه بری میمیرم، میاد خم به ابروی من
تو میآیی و من از دم از غم قلبم میگیره
که هر آمدنی رفتنی داره ای سیه مو
تو میدانی که طوفان هراس دارم تو سینه
که این دل از وداع با تو بیزاره سیه مو
تو در خوابی و من بازم آوازم بر سازم میشینه
نگاهم را به زلف تو میدوزم سیه مو
کمی باش و وفا کن با دل بیچارهی من
نباشی خانه بر دوشم سیه روزم سیه مو
وای سیه موی من، گل خوش بوی من
بیا با ما وفا کن، بیا بگذر از کوی من
ای وای سیه موی من، مرو از سوی من
اگه بری میمیرم، میاد خم به ابروی من