شعر جنون نقاشی خوِنه
موسیقیِ زیبای فریاده
این جا شهادت معنیِ عشقه
این سرزمین تو عشق اُستاده
جایی که هر سو تیر میباره
سینه سپر کردن جگر میخواد
از جون گذشتن آخر عشقه
پس عاشقی خیلی هنر میخواد
هر جای این خاکُ که میبینی
از آسمونش عشق میریزه
این جا هنر تو خون مَرداشه
این سرزمین خاکش هنر خیزه
این سرزمین خاکش هنر خیزه
این سرزمین خاکش هنر خیزه
پیش هجوم باد پاییزی
سینه سپر کرده دماوندش
جاری شده تو هر رگ این خاک
خون شهیدای هنرمندش
با خون روایت کردن از این فتح
پیش هجوم بمب و قناسه
هنوز خیلی مونده تا دنیا
امثال آوینی رو بشناسه
از بچگی ها یادمون دادن
هر شاخه ای میخشکه بی ریشه
حرف شهادت باشه هر وقتی
تو مدرسه زنگ هنر میشه
تو مدرسه زنگ هنر میشه
تو مدرسه زنگ هنر میشه
هر جای این خاکُ که میبینی
از آسمونش عشق میریزه
این جا هنر تو خون مرداشه
این سرزمین خاکش هنر خیزه
این سرزمین خاکش هنر خیزه
این سرزمین خاکش هنر خیزه
یکی هم سن من هم سن تو اهل همین جا بود
یکی مثل من و تو توی قلبش آرزو بود
میون دفتراش عشقی بدون مرز پیدا بود
پدر یک روز رفت اما چه جای غصه آقا بود
دلش تفسیر نصراله چمران خون تو رگ هاش
جهاد اسمش جهاد رسمش جهاد اندیشه و رویاش
یکی می افته صدتا مرد بر می خیزن از خونش
یکی میره می مونن هم قطارا پای پیمونش
جهادی هست تو این راه تا خون عمادی هست
عمادی هست تو این رزم تا وقتی جهادی هست
شبا گریونن اونایی که روزا مرد میدونن
می خندن با یتیما و براشون شعر می خونن
در باغ شهادت پیش روی عاشقا بازه
فقط عشقه که تو میدون از آدم مرد می سازه
نشون دادیم به عالم تو حرم ها شور غیرت رو
خود زینب جدا کرده علمدارای این خط رو
دلش تفسیر نصراله چمران خون تو رگ هاش
جهاد اسمش جهاد رسمش جهاد اندیشه و رویاش
یکی می افته صدتا مرد بر می خیزن از خونش
یکی میره می مونن هم قطارا پای پیمونش
جهادی هست تو این راه تا خون عمادی هست
عمادی هست تو این رزم تا وقتی جهادی هست
عیار مرد در شور نبرد و گَرد میدونه
جهاد اسم من و تو نیست تنها رسم مردونه
رهایی تو ای پروانه از پیله مبارک باد
برای مومنین دنیا پیمبر گفت زندونه
برای تو چه پایانی چه تقدیری مقدر بود
دم آخر سرت رو دامن سالار بی سر بود
یکی می افته صد تا مرد بر میخیزن از خونش
یکی میره میمونن هم قطارا پای پیمونش
جهاد ما ادامه داره تا ظلم و تباهی هست
همیشه خاک سرخی هست تا کاخ سیاهی هست
یکی می افته صد تا مرد بر می خیزن از خونش
یکی میره می مونن هم قطارا پای پیمونش
جهادی هست تو این راه تا خون عمادی هست
عمادی هست تو این رزم تا وقتی جهادی هست
تو آسمون اسم ما رو نوشتن
باید با هم دوباره همصدا شیم
چند تا قدم مونده باید بمونیم
ما میتونیم مثل ستاره ها شیم
باید بدونیم که خدا همیشه
هوای غنچه های باغُ داره
جهاد ما یه کار خیره بی شک
نیازی نیست دیگه به استخاره
جوون که عاشق نباشه جوون نیست
دلی که عاشق نشه تنهاتره
باید برای راهمون بجنگیم
معلم ما علی اکبره
جوون که عاشق نباشه جوون نیست
دلی که عاشق نشه تنهاتره
باید برای راهمون بجنگیم
معلم ما علی اکبره
خسته شدن برای ما مهم نیست
برای ما که راهمون بلنده
اگه کسی یه لحظه وایسه حتما
وایساده بند کفششُ ببنده
خاک وطن برای ما بهشته
چشامون از خونه جدا نمیشه
حتی اگه شبا بیدار بمونیم
نماز صبح ما قضا نمیشه
جوون که عاشق نباشه جوون نیست
دلی که عاشق نشه تنهاتره
باید برای راهمون بجنگیم
معلم ما علی اکبره
دعای ما میرسه تا اسمون
با اینکه خیلی وقتا بی صداییم
ما تشنه زیارت بهشتیم
غبار خاک مشهدالرضاییم
فرصت ما فرصت بی بدیله
کاشکی ازش به سادگی نگذریم
شعارمون رسیدنه تو این راه
منتظر اشاره ی رهبریم
جوون که عاشق نباشه جوون نیست
دلی که عاشق نشه تنهاتره
باید برای راهمون بجنگیم
معلم ما علی اکبره
جوون که عاشق نباشه جوون نیست
دلی که عاشق نشه تنهاتره
باید برای راهمون بجنگیم
معلم ما علی اکبره
دیگه هیچ اسب سفیدی هوس تاخت نداره
بازی خوردیم بازی خورده برد یا باخت نداره
مردای نبر اسباشونُ دست گاری میدن
میشناسم سوارایی رو که دارن سواری میدن
از شجاعت ادعاهاشو به حد کافی دارن
هر کدوم تو پَستو چند تا سپر اضافی دارن
این وسط یه ترسی تو جونمه که همش باهامه
من یه شمشیر دارم که یادگاری آقامه
من یه شمشیر دارم حرف داره درد داره
هوس بریدن ریشه ی نامرد داره
من یه شمشیر دارم فراری از پستوشه
من یه شمشیر دارم که هنوزم خون روشه
اگه که مردا از تو میدون پیچیدن
اگه که نامردا بیرق رو دزدیدن
منو نترسون از راهی که در پیشه
هرچی باید دیدُ چشمای من دیدن
مردای دروغی دنبال طلان دنبال سهمن
من یه شمشیر دارم ترس برم داشته بفهمن
این جماعت ته مردونگیشون تف به زمینه
اگه چیزی بتونه بلندشون کنه همینه
یه روزی میاد یکی روشونُ کم میکنه مشتی
یه نفر میاد و شمشیرُ علم میکنه مشتی
حال من برزخ صبحه یه کمی گرگ و میشم من
یه نفر پاشه به مرتضی علی دومیشم من
یه نفر پاشه به مرتضی علی دومیشم من …
من یه شمشیر دارم حرف داره درد داره
هوس بریدن ریشه ی نامرد داره
حالا که گرسنه ای هست و شکم سیری هست
هر جا گُرده ای باشه همیشه شمشیری هست
اگه که مردا از تو میدون پیچیدن
اگه که نامردا بیرق رو دزدیدن
منو نترسون از راهی که در پیشه
هرچی باید دیدُ چشمای من دیدن
من از مشهد ، من از تبریز ، از شیراز و کرمانم
من از ری ، اصفهان از رشت ، از اهواز و تهرانم
نمی دانم کجایی هستم اما خوب میدانم
هوایی هستم و آواره ای در مرز مهرانم
هوایی هستم و آواره ای در مرز مهرانم
اگر آواره ام قلبم در ایوان تو جا مانده
دلم با هر قدم با هر نفس اسم تو را خوانده
غم عشقت بیابون پرورم کرد و میان راه
یکی پرسید تا کرب و بلا چند تا ستون مونده
یکی جارو به دست و آن یکی گوشی به گوش آمد
یکی بر شانه مشک و آن یکی پرچم به دوش آمد
در این موکب سخن از کوفه آن موکب سخن از شام
یکی از هوش رفت اینجا یکی آنجا به هوش آمد
اگر آواره ام قلبم در ایوان تو جا مانده
دلم با هر قدم با هر نفس اسم تو را خوانده
غم عشقت بیابون پرورم کرد و میان راه
یکی پرسید تا کرب و بلا چند تا ستون مونده
چه شیرین است با عشقت دویدن در بیابان ها
به عشقت به دل هم جارو زدن هم در خیابان ها
نه تنها در میان تربتت داری شفاعت تو
به خاک زیر پای زائرت دادن درمان ها
به سقای علمدارت قسم ما پای پیمانیم
به شوق یاری آرام جانت مهدی زهرا
اگر آواره ام قلبم در ایوان تو جا مانده
دلم با هر قدم با هر نفس اسم تو را خوانده
غم عشقت بیابون پرورم کرده میان راه
یکی پرسید تا کرب و بلا چند تا ستون مونده
به این عکسها، خیره شو خیره شو
به اون روزهایِ پر از خاطره
نخواه گرمیِ خوابِ چشمِ کسی
بذاره که بیداری یادت بره
به این عکسها، خیره شو خیره شو
به اون روزهایِ پر از خاطره
نخواه گرمیِ خوابِ چشمِ کسی
بذاره که بیداری یادت بره
یه باری از امروز رو دوشِته
که واسش یه عمرِ، زمین میخوری
همه منتظر، تا ببینن کجا
تو از جادّۀعشق دل می بُری
یه باری از امروز رو دوشِته
که واسش یه عمرِ، زمین میخوری
همه منتظر، تا ببینن کجا
تو از جادّۀعشق دل می بُری
ولی ایستادن، فقط کار ماست
ما که قصّه مون، قصّۀ خواب نیست
بیا دل به دریا بزن شک نکن
سرانجام این رود، مرداب نیست
یه باری از امروز رو دوشِته
که واسش یه عمرِ، زمین میخوری
همه منتظر، تا ببینن کجا
تو از جادّۀعشق دل می بُری
ولی ایستادن، فقط کار ماست
ما که قصّه مون، قصّۀ خواب نیست
بیا دل به دریا بزن شک نکن
سرانجام این رود، مرداب نیست
ای ،ای تا همیشه تازه ای عشق قدیمی/از هر کی ام دلخور باشم تو دلخوشیمی
/از هر کی ام دلخور باشم با تو میمونم/این پرچمو تا اسمونا میرسونم
/با هر نگاهی هر صدایی پا به پاتم تو اوج سختی تو غما من باز باهاتم
/ایران من تو اسمون این زمینی صحن پر از نوره اما هشتمینی
من با توام این راه برگشتن نداره من با توام هرکی که میخواد کم بیاره
/بر دوش میگیرم همیشه پرچمت رو ،رو زخم دنیا مینشونم مرهمت رو
/وقتی که دشمن تیغشو از رو کشیده میجنگم از شب زیر پرچم تا سپیده
/ایران من تو اسمون این زمینی صحن پر از نور امام هشتمینی
من با توام این راه برگشتن نداره/من با توام هر کی که میخواد کم بیاره
محمد، متن مقتدای اهل آدم
محمد، مصطفی آل آدم
محمد رحمت العالمین است
رسول آسمانی بر زمین است
دلش دریایی و خلقش خدایی
نگاه روشنش شمس الضحایی
تبر بر دوش تا بت خانه آمد
حبیب الله سرمستان محمد
خودش خاتم، خدا ختم کلامش
تمام مهربانی در سلامش
نهان در گیسوانش سر اسرار
شکسته شور فریادش قفس را
امین وحی رب العالمین است
امیر و سرور روح الامین است
یتیم مکه آقای جهان است
محمد سید پیغمبران شد
احسنت یا بدر العجم
لبیک یا شمس العرب
ای حسن خلقت بی بدل
ای از تو عالم در عجب
طاها ما، یاسین ما
ای آیه هایت دین ما
ما قاری قرآن تو
تو حافظ آیین ما
گاهی وقت ها دلم بال و پر میزنه
با گریه خونه یارو در میزنه
بارون مرحمت میباره روی سرم
مدیون خوبی و لطف پیغمبرم
جاری شد در رگ و قلب ما خون تو
خورشید راه ما حالا مدیون
مکتب عشق تو دست ما رو گرفت
برق تکبیر ما کوچه ها رو گرفت
احساس و قلب من جا مونده دستتون
ممنون از لطفتم آقای مهربون
این آخرین قدم برایه دیدنت
این آخرین پله واسه رسیدنت
این آخرین نفس کشیدنم برایه تو
این آخرین تو رو ندیدنم برایه تو
برای آخرین نفس بخون ترانه ای
که باید از تو بگذرم به هر بهانه ای
که میشه از تو رد شدو نظر به جاده کرد
که میشه این غمارو از دلم پیاده کرد
بیا و پر بکش پریدنت مقدسه
همین یه بار دیدنم برایه من بسه
بگو که باید از تو رد شدو دلو ندید
باید بریدو پر زدو به آسمون رسید
شعر آهنگ جدید حامد زمانی آخرین قدم
صدا بزن منو که بار آخره
بذار ببینمت قرار آخره
برایه بار آخرم شده فقط بخند
بخندو چشمایه قشنگتو به روم ببند
بیا به جرم عاشقی بکش منو نرو
نگاه کن این تن نحیفو زارو خسته رو
تو رو به جونه خاطراته خوبون بمون
تو رو به جونه خاطرات تلخمون نرو
بیا و راحتم کن از نگاه آدما
نذار بگیره دامنم رو آه آدما
بگو چرا باید بسوزه لحظه های من
به خاطر نگاه اشتباه آدما
برای آخرین نفس بخون ترانه ای
که باید از تو بگذرم به هر بهانه ای
که میشه از تو رد شدو نظر به جاده کرد
که میشه این غمارو از دلم پیاده کرد
بیا و پر بکش پریدنت مقدسه
همین یه بار دیدنم برایه من بسه
بگو که باید از تو رد شدو دلو ندید
باید بریدو پر زدو به آسمون رسید