سر میکشم من از سر دلتنگی آرامش عمیق جنوبت را
هر عصر شانه میزنم آهسته امواج گیسوان غروبت را
از من بپرس خوبی حالت را دریای چشمهای زلالت را
وقتی که در هوای تو میبافم رویای سبز شال شمالت را
از غم اگر که تلخ شود کامم حتی اگر شکسته شود جامم
از من نخواه خانه ی آرامم نام تو را به خاطره بسپارم
از غم اگر که تلخ شود کامم حتی اگر شکسته شود جامم
از من نخواه خانه ی آرامم نام تو را به خاطره بسپارم
در قلب خود هوای وطن دارم روی لبم ترانه ی ایران است
آغاز بی قراری من با تو رقصی چنین میانه ی میدان است
رقصی چنین میانه ی میدان است
از غم اگر که تلخ شود کامم حتی اگر شکسته شود جامم
از من نخواه خانه ی آرامم نام تو را به خاطره بسپارم
از غم اگر که تلخ شود کامم حتی اگر شکسته شود جامم
از من نخواه خانه ی آرامم نام تو را به خاطره بسپارم
برای بغض گنجیشکای بی خونه
یه قطره اشک روی گونه هات بس بود
همین باغی که از پژمردنش میگی
تو اوج خنده و آزادی بی کس بود
هنوز شاید نمیدونی پرستوها
نه از سرما که از تنهایی میمیرن
به این خاطر همیشه زندگی زیباست
که دل ها لحظه ای آروم نمیگیرن
من از بی طاقتی های تو دلگیرم
نه اینکه با تو و حس تو بد باشم
نمیخوام بیخودی غمگین و ویرون شی
یا تو هر اشتباهی با تو همپا شم
واسه کاجی که از ریشه تبر خورده
چه سودی داره جشنای زمستونی
زمانی که قراره گم بشم از تو
چه بهتر که بمیرم تو پشیمونی
اگه طوفان نباشه دریا دریا نیست
چرا میترسی از بی رحمی تقدیر
ستاره توی ظلمت معنی میگیره
نترس از این سیاهی های دامن گیر
برای بغض گنجیشکای بی خونه
یه قطره اشک روی گونه هات بس بود
همین باغی که از پژمردنش میگی
تو اوج خنده و آزادی بی کس بود
ما قرار بود قلب دنیا رو بلرزونیم
پیش چشم روزگار آتیش بسوزونیم
ما قرار بود مُچ تقدیرو بخوابونیم
عمریه از جاده ها چشم برنمیدارم
سرمو رو شونۀ هیشکی نمیذارم
هنوز اندازۀ اون روزا دوست دارم
دوست دارم، دوست دارم
دوست دارم، دوست دارم
هر جا دلت لرزید غم تو چشات لغزید
میتونی برگردی، میتونی برگردی
تنها اگه موندی دنیاتو سوزوندی
میتونی برگردی، میتونی برگردی
هر وقت که ترسیدی از غصه خشکیدی
میتونی برگردی، میتونی برگردی
هرجا که بارون شد دلت یهو خون شد
میتونی برگردی، میتونی برگردی
گُل نارنج و ترنجم من که از تو نمی رنجم
گُل نارنج و ترنجم من که از تو نمی رنجم
ما قرار بود قلب دنیا رو بلرزونیم
پیش چشم آسمون آتیش بسوزونیم
ما قرار بود مچ تقدیرو بخوابونیم
عمریه از جاده ها چشم برنمی دارم
سرمو رو شونۀ هیشکی نمیذارم
هنوز اندازۀ اون روزا دوست دارم
دوست دارم، دوست دارم
دوست دارم، دوست دارم
دوست دارم، دوست دارم...
زمستون که میشه به یادت میوفتم
یاد رویاهایی که به تو نگفتم
مث برفایی که می شینن رو شیشه
همینجایی انگار زمستون که میشه
زمستون که میشه
مث سوز سرما توو رگهامی انگار
یه ها کن رو شیشه واسه آخرین بار
واسه آخرین بار
زمستون که میشه به یادت میوفتم
ببین رد بغضم هنوز روی شیشه ست
بی تو یه درختم که بی برگ و ریشه ست
تو نیستی میترسم که دنیام خراب شه
قدم میزنم تا یخ کوچه آب شه
تو گرمای عشقو از این خونه بردی
همه شهرو انگار به طوفان سپردی
زمستون که میشه گرفتار بغضم
مث بارش برف رو تکرار بغضم
گرفتار بغضم رو تکرار بغضم
گرفتار بغضم رو تکرار بغضم
می پاشه دوباره دست زرد ابر ... رو سر درختا گل های سپید
توی سرما مثل یه بوی قشنگ ... داره تاب میخوره شاخه های بید
آدمک برفی نشسته تو حیاط ... توی کوچه ها صدای پای برف
بار دیگه شور و شوق کودکی ... باز دیگه رقص لاله های برف
روی ایوون همه پرنده ها ... خبر از روزای روشن میارن
گلای یخ زده
فردا که بیاد
دوباره
بوی شکفتن میارن
با صدای مهربون باد و برف ... شاخه ها یکی یکی جوون میشن
فردا هر کدوم ازاین پرنده ها ... یه ستاره توی آسمون میشن
تو دل این شب سیاه
صدای لالایی میاد
آخ که چقد با این صدا
آدم دلش گریه میخواد
مادر و بچه دستاشون
گره شدن به همدیگه
مادر تو لالایییش داره
از پدرِ قصه میگه
میگه لالایی نازکم
بخواب بابا فردا میاد
دلش هنوز پیش توئه
دوسِت داره خیلی زیاد
پشت سرش آتیشه و
گلوله و میدون مین
چشماتو هم بذار تو خواب
از گونه هاش بوسه بچین
اما نه ! گونه هاشو نه
میگن بابات سر نداره
دل منم مثل تو این
قصه رو باور نداره
لالایی کن که چشمونت قشنگه
نگاهت رنگ باروت فشنگه
بابا چشماتو داره غم نداره
تا جون داره با این دیوا میجنگه
لالایی کن عزیز دل
که قصه مون به سر رسید
غصه نخور حتی اگه
بابا بدونِ سر رسید
رسمه که سربلندامون
زود تر بدون سر بشن
سایه ش همیشه باقیه
رو سر تو رو سر من
بابا سرش جا مونده تو
یه گوشه ی میدون مین
شاید تا حالا سر اون
شده یه تیکه از زمین
زمینی که دستای تو
میتونه آبادش کنه
برق چشات میتونه از
سیاهی آزادش کنه
لالایی که چشمونت قشنگه
نگاهت رنگ باروت فشنگه
بابا چشماتو داره غم نداره
تا جون داره با این دیوا میجنگه
لالایی که لالایی کن لالایی
که فرداست آخرین روز جدایی
دیگه فردا نمیگی با دل تنگ
بابا جونم بابا جونم کجایی
ای همه ی خواهش من قله ی آرامش من
واسه شروع ما شدن اسم منو صدا بزن
ای نفس شادی من هوای آزادی من
برای در تو گم شدن اسم منو صدا بزن
بی تو به هر طرف برم توهم یک سفرم
از همه دنیا بگذرم من از تو که نمیگذرم
قلبا همه فولادن و ابرا زمین افتادن و
بی تو همه بربادن و تنهای تو میفهمی منو
از عمق این چشمای نم قد یه دریا میچکم
شاید به دست تو یکم رها شم از کولت غم
برای این رها شدن اسم منو صدا بزن
نگاه تو نیاز من فقط منو صدا بزن
ای همه ی آرامشم تموم شوق و خواهشم
دور از تو موج سرکشم باید که غرق تو بشم
عاشق فقط جون میکَنه عاشق که دم نمیزنه
بغضی که داره میشکنه موسیقی روح منه
بی تو به هر طرف برم توهم یک سفرم
از همه دنیا بگذرم من از تو که نمیگذرم
قلبا همه فولادن و ابرا زمین افتادن و
بی تو همه بربادن و تنهای تو میفهمی منو
از عمق این چشمای نم قد یه دریا میچکم
شاید به دست تو یکم رها شم از کولت غم
برای این رها شدن اسم منو صدا بزن
نگاه تو نیاز من فقط منو صدا بزن
نمی دونم عاشقم یا دیوونه
هر چی هست دیگه عذابت نمیدم
دیگه شوقی توی چشمای تو نیست
حالا که به مرز گریه رسیدم
به همین سادگی ترکم میکنی
نمیزاری سر رو شونت بزارم
اینطوری بی حوصله نگام نکن
برو من هم دیگه دوست ندارم
تو قشنگ ترین دروغی هستی
که عاشقونه باورت کرده بودم
کاش همون لحظه اول عزیزم
توی دستام پَرپَرت کرده بودم
تو با من به آرزو هات رسیدی
من کنارت تلخ و نیمه جون شدم
این همه دلهره حق من نبود
من با تو شکسته و ویرون شدم
برو من هم دیگه دوست ندارم
حالا که میتونی تنهام بزاری
دیگه حتی گریه هم نمیکنی
تو شباهتی به خوابم نداری
تو قشنگ ترین دروغی هستی
که عاشقونه باورت کرده بودم
کاش همون لحظه اول عزیزم
توی دستام پَرپَرت کرده بودم
تو با من به آرزو هات رسیدی
من کنارت تلخ و نیمه جون شدم
این همه دلهره حق من نبود
من با تو شکسته و ویرون شدم
برو من هم دیگه دوست ندارم
حالا که میتونی تنهام بزاری
دیگه حتی گریه هم نمیکنی
تو شباهتی به خوابم نداری
نمی دونم عاشقم یا دیوونه
هر چی هست دیگه عذابت نمیدم
یه ستاره آرزو کن
برای دستای سردم برای من که شبیه آرزوهای تو بودم
لحظه ای نوازشم کن وقت گل شدن رسیده
هنوزم آغوش امنت بوی یاسو بوسه میده
از تو هیچ وقت نمیرنجم
از تو که همیشه خوبی
از تو که تنها نشونی از یه عشق بی غروبی
از تو هیچ وقت نمیرنجم از تو که گمی توو دنیام
از تو که دلهره هاتو جا گذاشتی توی شعرام
تو به پنجره نگاه کن تا کمی بارون بباره
با تو این خونه شبیه باغ گیلاسو اناره
وقتی میخندی رو ابرا یه فرشته زاده میشه
روشنی می چکه رو شب مهربونی ساده میشه
یه ستاره آرزو کن برای دستای سردم
برایه من که شبیه آرزوهای تو بودم
لحظه ای نوازشم کن وقت گل شدن رسیده
هنوزم آغوش امنت بوی یاسو بوسه میده
از تو هیچ وقت نمیرنجم، از تو که همیشه خوبی
از تو که تنها نشونی از یه عشق بی غروبی
از تو هیچ وقت نمیرنجم از تو که گمی توو دنیام
از تو که دلهره هاتو ، جا گذاشتی توی شعرام