اول شیء اشتهی احب اشتعل اب سِهرتی ویاک
(اول از همه دوست دارم روشن بشم با بیدار شدنم کنارت)
تاخذنی و انا اتغرب الک و ابتعد اهناک
(منو ببری و نزدیکت بشم و منو ببری دور دورا)
لا تنسه انا ولا گلبی لحظه نسناک
(یادت نره نه من و نه قلبم یه لحظه هم فراموشت نمیکنیم)
ذوقنی طعم نارک، اخذنی اب هوا دنیاک
(منو تو حال و هوای خودت ببر تا از آتیشت بِچِشَم)
من تعزف الاوتار
(وقتی تار هارو مینوازی)
خل نکشف الاسرار
(بزار راز ها رو کشف کنیم)
شربنی کلامک و انا ضامی
(بزار از حرفات بنوشم که تشنه ی توام)
تنظرنی و احاچیک
(نگاهم میکنی و باهات حرف میزنم)
و انا ارموشی حوالیک
(و پلکام دور و روت میپلکن)
عبرنی حدودک یا غرامی
(منو از محدوده ی خودت رد کن عشقم)
گلبی مثل طیر او ضووآ ابقصتک یا غالی
(قلبم تو قصه ات مثل پرنده و نوری (قصه های رمانتیک) عشقم)
غیرک ولا مالی
(جز تو هیچکس واسم نیست)
نامی الگمر من شافک ابصفی تیلالی
(بخواب که ماه وقتی تورو در کنارم دید شروع به لالایی خوندن کرد)
یا بدر الیالی
(ای ماه شبام)
تنظرنی و احاچیک
(نگاهم میکنی و باهات حرف میزنم)
و انا ارموشی حوالیک
(و پلکام دور و روت میپلکن)
عبرنی حدودک یا غرامی
(منو از محدوده ی خودت رد کن عشقم)
من تعزف الاوتار
(وقتی تار هارو مینوازی)
خل نکشف الاسرار
(بزار راز هارو رو کشف کنیم)
شربنی کلامک و انا ضامی
(بزار از حرفات بنوشم که تشنه ی توام)
دوست دارم چقد خنده ی بی چون و چراتو
هُرم نفساتو
دوست دارم که آب از سرِ من بگذره با تو
بس نکن هواتو
بس نکن هواتو ، هوا بهتره با تو
تو با من و من یکسره با تو
تنظرنی و احاچیک
(نگاهم میکنی و باهات حرف میزنم)
و انا ارموشی حوالیک
(و پلکام دور و روت میپلکن)
عبرنی حدودک یا غرامی
(منو از محدوده ی خودت رد کن عشقم)
من تعزف الاوتار
(وقتی تار هارو مینوازی)
خل نکشف الاسرار
(بزار راز هارو رو کشف کنیم)
من تعزف الاوتار
(وقتی تار هارو مینوازی)
خل نکشف الاسرار
(بزار راز هارو رو کشف کنیم)
شربنی کلامک و انا ضامی
(بزار از حرفات بنوشم که تشنه ی توام)
تنظرنی و احاچیک
(نگاهم میکنی و باهات حرف میزنم)
و انا ارموشی حوالیک
(و پلکام دور و روت میپلکن)
عبرنی حدودک یا غرامی
هر چه کردم بذر شعر را شاد بپاشم هیچ نشد
پشت گندمزار هر سال آرام غصه هیچ نشد
به ساز گوش کن و آرام از این مزرعه بگذر
این مزرعه پیشین تر از این حادثه پوسید
هر چه کردم زخمه ها زخم نخوانم هیچ نشد
مثل آواز های امروز من هم انکار شم هیچ نشد
به انکار گوش کن و مدیون از این واقعه بگذر
این مرثیه پیشین تر از این ترانه پوسید
هر چه کردم بذر شعر را شاد بپاشم هیچ نشد
پشت گندمزار هر سال آرام غصه هیچ نشد
به ساز گوش کن و آرام از این مزرعه بگذر
این مزرعه پیشین تر از این حادثه پوسید
(عربی)
میحانه میحانه
میحانه میحانه
(زمان دیدارمان فرا رسید)
غابت شمسنا الحلو ما جانا
غابت شمسنا الحلو ما جانا
(آفتاب ما غروب کرد و زیبا روی ما نیومد)
حیک حیک
(ایول ایول)
حیک بابا حیک
(ایول بابا ایول)
الف رَحمه علی بِیَک
(هزار رحمت بر پدرت)
هِذول العَذبونی
(این ها عذابم دادند)
هِذول المرمرونی
(این ها زجرم دادند)
علی جسر المسیب سیبونی
علی جسر المسیب سیبونی
(روی پل مُسَیَب آواره ام کردند)
میحانه میحانه
میحانه میحانه
عافت عیونی النوم
عافت عیونی النوم
(چشام خواب رو ول کرد)
بَعدک حبیبی العین ذِبلانه
بَعدک حبیبی العین ذِبلانه
(بعداز تو چشای من پژمرده شد)
لوح القدر مَکتوب
لوح القدر مَکتوب
(حکمتش اینجوری نوشته شده)
هِجرک حبیبی الروح ضمآنه
هِجرک حبیبی الروح ضمآنه
حَیاک حَیاک
حَیاک بابا حَیاک
الف رَحمه علی بِیَک
هذول العذبونی
هذول المرمرونی
علی جسر المسیب سیبونی
علی جسر المسیب سیبونی
(فارسی)
نور دو چشمانم ، ماه گریزانم
دانی و میدانم ، بعد تو دیوانه ام
همه حال خوشم از تو ، شادی و غم از تو
ای سر و سامانم ، بعدِ تو دیوانه ام
(عربی)
ضِلیت انا سِهران
ضِلیت انا سِهران
(بیدار موندم)
ورا نجومی لیش ماجانه
(ستاره هارو نگاه میکنم که چرا نیومد)
واتسامر ویا اللیل
واتسامر ویا اللیل
واجمع همومی و روحی تلفانه
حَیاک حَیاک
حَیاک بابا حَیاک
الف رحمه علی بِیَک
هِذول العذبونی
هِذول المرمرونی
علی جسر المسیب سیبونی
علی جسر المسیب سیبونی
برگشتم از شب سیاه ، از آدمکهای دروغ
از ترسِ بیهوده شدن ، از قلبهای بی فروغ
روح ترانه ساز من ، زخمیِ بی ترانگی
روی تمام لحظه ها ، سایه سردِ خستگی
تا اینکه تو رسیدی و ، من شکفتم از ترانه
من شکفتم از صدای ، زلال بهترین بهانه
رنگ خورشید و تو داری ، مهربونی
مثل بارونی که میباره و میشوره کوچه های قلبمو
روحم از جنس توئه شعر پابند توئه
لبای پوسیده یِ من زنده به آهنگ توئه
همیشه با من باش ، همیشه با من باش
تمامُ من با توست ، توان موندن باش
همیشه با من باش ، همیشه با من باش
تمامُ من با توست ، توان موندن باش
خوش به حال اون که تو رو داره
بعد من کنار تو کم نمیاره
قد من همه ی سعیمو کردم
همه چی ایده آلت شه
اما تو خواستی برم
خواستی دلم بیخیالت شه
مث یه برگ خشکیده م که از شاخه افتاده
فاصله مون از هم زیاده
پاییز تنها یادگاریه از تو
چی مونده از اولین برخورد
دلتنگیام آواره
پاییز منو تو خواب خودت حبس کن
روزا و شبامو برعکس کن
فرقی واسم نداره
رد پاهامو باد ساده پاک میکنه
ذهن تو خاطراتمونُ خاک میکنه
تبریک من برای این شروع تازه ته
خوشحالم که خیالت راحته
همه ی سعیمو کردم همه چی ایده آلت شه
اما تو خواستی برم خواستی دلم بیخیالت شه
مث یه برگ خشکیده م که از شاخه افتاده
فاصله مون از هم زیاده
پاییز تنها یادگاریه از تو
چی مونده از اولین برخورد
دلتنگیام آواره
پاییز منو تو خواب خودت حبس کن
روزا و شبامو برعکس کن
فرقی واسم نداره
یه گوشه ی این شهر یه قصه ی کوتاه
یه کوچه ی بن بست کنار یه ایستگاه تنها تو با من همراه تنها تو با من همراه
دردامو گرفتی تا خوب باشه حالم نذاشتی بگیره هوایه خیالم دستات آرامشم داد دستات آرامشم داد
هیشکی نمیبینه بعد از تو میپاشم پر میشم از خالی دیگه نمیتونم شکله خودم باشم
آیندمو بی تو ندیده میفروشم میترسم از دوریت از اینکه برداری دستاتو از دوشم
هیشکی نمیبینه بعد از تو میپاشم پر میشم از خالی دیگه نمیتونم شکله خودم باشم
آیندمو بی تو ندیده میفروشم میترسم از دوریت نرو از آغوشم
تکرار اسمته تمومه دفترم این خونه بعد تو میریزه رو سرم
سایه ات کم شه بارون میشم خاموش میشه آتیشم
هیشکی نمیبینه بعد از تو میپاشم پر میشم از خالی دیگه نمیتونم شکله خودم باشم
آیندمو بی تو ندیده میفروشم میترسم از دوریت از اینکه برداری دستاتو از دوشم
هیشکی نمیبینه بعد از تو میپاشم پر میشم از خالی دیگه نمیتونم شکله خودم باشم
آیندمو بی تو ندیده میفروشم میترسم از دوریت نرو از آغوشم
چه چیزا شنیدم از این آدما
از اینا که میگن به تو راه نیست
به من گفته بودن تو چاهی ولی
آخه جای دریا ته چاه نیست
چه چیزا شنیدم از این آدما
از اینا که از کینهی من پُرن
از اینا که هرجا دروغی بگن
کنارش به اسمت قسم میخورن
چه چیزا شنیدم از این آدما
از اینا که اسم تو رو میبَرن
از اینا که با بردن آبروت
واسه اسمشون آبرو میخَرن
گمون میکنم راهمون راست نیست
گمون میکنم حقمون باطله
بگو ما قراره چقد کج بریم
که برگردی بالا سر قافله
تو بالاترین ناجی عالمی
واسه مردمی که فقط باختن
تو تعبیرت این نیست اینی که هست
نگاه کن چه چیزا ازت ساختن
چه چیزا شنیدم از این آدما
از اینا که اسم تو رو میبَرن
از اینا که با بردن آبروت
واسه اسمشون آبرو میخَرن
بارون بود، میرفتی، قلبم با تمام جاده میرفت
پاییزو حس کردم تازه فهمیدم سرما نزدیکه
لرزیدم، برگا ریخت، تنهاییم تمام شهرو پر کرد
میرفتی میدیدم از دور رو سرت چترا وا میشن
میرفتی تا تمام دنیا شاهدِ سقوط ِعاشقِ تو باشه
میرفتی با شکستن من انتقام چی رو از خودت بگیری؟
دلتنگی، تنهایی، مفهوم تمام بودنم شد
میسوزم از سرما هر روز این داغو کی جز من دیده؟
لرزیدم، برگا ریخت، تنهاییم تمام شهرو پر کرد
میرفتی میدیدم از دور رو سرت چترا وا میشن
میرفتی تا تمام دنیا شاهد سقوط عاشق تو باشه
میرفتی با شکستن من انتقام چی رو از خودت بگیری؟