دکلمه و صدای شاعر: مریم حیدرزاده
ت
این زخمهایِ کاریو که میبینم
این اشکهایِ جاریو که میبینم
ساعتِ دیواریو که میبینم
تازه یادم میفته که تو رفتی!
صورتِ نازِ ماهو که میبینم
این روزای سیاهو که میبینم
تو عکسِ تو، نگاهو که میبینم
تازه یادم میفته که تو رفتی!
گریه ی آسمونو که میبینم
رزهای مهربونو که میبینم
هر جای شهرمونو که میبینم
تازه یادم میفته که تو رفتی!
عمقِ عجیبِ دردو که میبینم
سازِ یه دوره گَردو که میبینم
شکستنِ یه مردو که میبینم
تازه یادم میفته که تو رفتی!
شکوفه ی بهارو که میبینم
تلخیِ روزگارو که میبینم
فیلمهای گریه دارو که میبینم
تازه یادم میفته که تو رفتی!
مسافرِ قطارو که میبینم
از تو یه یادگارو که میبینم
شبهای بی تو تارو که میبینم
تازه یادم میفته که تو رفتی!
صدا که نه، سکوتو که میبینم
کنجِ اتاق فلوت رو که میبینم
عکسهای رو به روت رو که میبینم
تازه یادم میفته که تو رفتی!
رفتی کجا با اون همه خاطره؟
گفتی محاله مَنو یادت بره
این همه تنهایی رو که میبینم
یه فِنجونِ چایی رو که میبینم
روزهای بارونی رو که میبینم
تازه یادم میفته که تو رفتی!
شکوفههای سیب رو که میبینم
آدمهایِ غریب رو که میبینم
دلتنگیِ عجیب رو که میبینم
تازه یادم میفته که تو رفتی!
رفتی کجا با اون همه خاطره؟!
گفتی محاله مَنو یادت بره
نامه ها و عکسها رو که میبینم
درختهای تنها رو که میبینم
آتیش لبِ دریا رو که میبینم
تازه یادم میفته که تو رفتی!
قطرههای بارون رو که میبینم
ابرهایِ سرگردون رو که میبینم
اون یه دونه فِنجون رو که میبینم
تازه یادم میفته که تو رفتی!
من دو نفر باهم رو که میبینم
تلخیِ سردِ غم رو که میبینم
وایسادنِ قلبم رو که میبینم
تازه یادم میفته که تو رفتی!
رفتی کجا با اون همه خاطره؟!
گفتی محاله مَنو یادت بره
آ
لحن خوش صدات آوازی از نُته
مثل یه آبرنگ یا شعری از گوته
با برق هر مژه ت مضراب میزنی
تو ساز کوک عشق ، آهنگ روشنی
نقاشی نگات غوغای رنگ و بوم
هر بار دیدنت یک عمر آرزوم
دستای امن تو صد استوای داغ
تنها همین یه بار افتادی اتفاق
کی گفته جاذبه کشف نیوتنه
تو جاذبه ت منو دیوونه میکنه
با تو شکسته شد هر اصل و قاعده
عشقت مُسکنه روز و شبم شده
آیین و سنت و قانون من تویی
مید نایت این پاریس هامون من تویی
عشقت منو پُر از سهراب میکنه
دلتنگ میشم و بی تاب میکنه
تو عاشقانه ای از لُرد بایرونی
کار توئه منو دیوونه تر کنی
از رامبراند و نور از شاملو پُری
با هر نفس به من پیوند میخوری
تو آرشه ی دستات آوازی از بنان
میمونم عاشقت تا بعد این جهان
عطر مجسمه ت امضایی از رُدن
بندام جدا جدا مجنون تو شدن
تو یه فرشته ای آروم و مهربون
می لرزه با نگات سقفای بیستون
تو یه فرشته ای نقاش مهربون
می لرزه با نگات سقفای بیستون
آفتابگردونا ، ون گوگ ، گوته ، مونه
عشق منو به تو کامل نمیکنه
شعر براتیگان با تو چه جاریه
دوریت کمانچه ی ناب بهاریه
سخته خودت بگو این از کی بر میاد
از تو یه جور بگه که من دلم میخواد
تو قهرمانمی نه قصه ای نه خواب
دیوونه ی توام بی مرز بی حساب
هر لحظه زندگیم با تو شروع میشه
عشقم با دیدنت از نو شروع میشه
آرامبخشمی عشقت مُسکنه
بودن بدون تو یه غیر ممکنه
کار ترانمو هی سخت میکنی
با بودنت منو خوشبخت میکنی
بی تو اتاقمو تاریک میکنم
آسونه رفتنم شلیک میکنم
اسم تو عطری از لُرکا و حافظه
درد نبودنت صد سال ِ مارکزه
تنها امید من به زندگی تویی
تنها دلیل این دیوونگی تویی
عشق ترانه هام پیش چشات گُمه
بی تو نفس یه جور سوء تفاهمه
پُر میشم از سکوت از عشق نقطه چین
هرگز تو نیستی از جنس این زمین
م
غصه شده کار شب و غروب و عصر و سحرم
از وقتی دلخوشیم شدی ، از خودمم بی خبرم
غصه شده کار شب و غروب و عصر و سحرم
از وقتی زندگیم شدی ، از خودمم بی خبرم
کاش بودی و میدیدی که بی تو چی اومد به سرم
باور نمیکنی ولی من از همه تنهاترم
خسته م از این زمین بد از این همه صخره و سَد
نامهربونن همه ی آدمای دور و بَرَم
حریر دستای تورو کم داری این دستای سرد
تا کی باید نباشی و من شبا از خواب بپرم
تا کی باید گریه کنم با هر دعا هر آرزو
اشکی نمونده دیگه توو چشمه ی چشمای تَرَم
همش سر دوراهی ام چرا بهت بر میخوره
نه میذاری باهات بیام نه میشه از تو بگذرم
شاید تو حق داشته باشی من اشتباه زیاد دارم
دردتو خیلی میکشم ، نازتو خیلی میخرم
من که باهات راه اومدم قید همه چیزو زدم
چیز زیادی نمیخوام فقط از اینجا ببرم
بریم یه جایی که همش تو باشی و من و خدا
صد دفعه نقاشیت کنم این بشه تنها هنرم
اما چه فایده نیستی و همش ستاره میشمُرم
میترسم اینجوری بشه تا لحظه های آخرم
پاییز من نیلوفرم ترانه ی تو دفترم
دیدی حالا حق با منه من از همه تنهاترم
پاییز من نیلوفرم ترانه ی تو دفترم
دیدی حالا حق با منه من از همه تنهاترم
ک
یه کافه دنج و تاریک موسیقی کلاسیک
شمعای نیمه روشن آدمای رمانتیک
میزای خیلی نزدیک صندلیای تیره
تنها بخوای بری تو خیلی دلت می گیره
فنجونای پُر از حرف قهوه های پُر از فال
یه دوره گرد و سازش تو فصل سوم سال
تو هر کجای کافه هرکی یکی باهاشه
کمتر کسی میبینی تنها نشسته باشه
اما من اینجا تنها منتظرت نشستم
بازم یه شاخه ی رُز خشکیده توی دستم
فنجون تو رو میزه ساکت و دست نخورده
خطای اونو صد بار چشمای من شمُرده
غریبه ها با نگاه سراغتو میگیرن
میگم میاد همینجاست باور نکرده میرن
بازم یه عصر دلگیر که خبری از تو نیست
نه اینجا خیلی وقته هیچ اثری از تو نیست
برات شکر می ریزم تو قهوه ای که سرده
بازم توو فنجون من شمایل یه مَرده
عکس تو حتی اینجا ازم جدا نمیشه
کی باورش میشه تو رفتی واسه همیشه
یه کافه سرد و خلوت صندلیای خالی
با یه مَن منتظر با یه توئه خیالی
اینجا دیگه کسی نیست منم میرم تا فردا
فردا بازم پنج عصر قرارمون همینجا
خ
خداحافظ گل نازم چقد راحت داری میری
چه راحت میگی دستامو دیگه هرگز نمیگیری
خداحافظ میگی اما چرا حال چشات بد نیست
چرا قلبت نمی لرزه چرا دستات مُردد نیست
ببینم شهر چشماتو ، چرا بارون نمیباره
چرا میشه رو پات وایسی هنوز لبهات نفس داره
تو که میگفتی بعد از من محاله زندگی کردن
کجا رفت اون همه عشقت چه آسونه برات رفتن
تو که میگفتی بی چشمام روزات بی نوره تاریکه
نمیتونی بدون من حالا دوریت چه نزدیکه
خداحافظ وجود من همه بود و نبود من
تموم شد قصه ی ما با صعود تو فرود من
خداحافظ ولی چشمات هنوزم مثل خورشیده
یادم میمونه اون روزا که توو این خونه تابیده
یادم میمونه که دستات چه روزایی پناهم شد
چه شبهای بَدی شونه ت شکست و تکیه گاهم شد
نگاه کن بغضمو یک بار خداحافظ نگو یاسم
بری حتی محاله من خودم رو دیگه بشناسم
توو چشمات میل موندن نیست اگه میخوای خداحافظ
تورو میبینم از فردا با هر شاخه گل قرمز
اگرچه با خداحافظ رسیده روزای سختم
ولی تا روزی که زنده م با رویای تو خوشبختم
بدون اینجا یکی هر شب واست تا صبح بیداره
خودش تنهاست ولی هرگز تورو تنها نمیذاره
خداحافظ گل شب بو ، تمام آرزوی من
توو رویاهام هنوز عصرا میشنی روبروی من
الهی هرجا که میری نَرَنجی نشکنی هرگز
دارم دق میکنم اما تو چون میخوای خداحافظ
دارم دق میکنم اما تو چون میخوای خداحافظ
د
دلت وقتی که میگیره دیگه بیزارم از دنیا
میخوام زود بگذره امروز شاید روشن بشه فردا
دلت وقتی که میگیره دیگه از زندگی سیرم
یه وقتایی شب و روز و جای همدیگه میگیرم
دلت وقتی که میگیره با هرکی فکر کنی قهرم
نمیمونه برام چیزی به جز عشقت به جز صبرم
دلت وقتی که میگیره دیگه راه نفس بسته س
فقط چشم تو ابری نیست منم خیلی نگام خسته س
منم مثل تو دلتنگم منم مثل تو بیتابم
اگه خواب تو راحت نیست منم اصلاً نمیخوابم
منم مثل تو بارونی منم مثل تو غمگینم
همیشه بعد یه بارون میام پیش تو میشینم
دلت وقتی که میگیره میخوام این دنیا آخر شه
میخوام هرچی گل ِ تک تک بیوفته خم شه پرپر شه
دلت وقتی که میگیره بَدم با آسمون با نور
میخوام خورشیدو بفرستم توی زندان یه جای دور
دلت وقتی که میگیره میمیرم میشکنم کم کم
تمام آسمون انگار میریزه رو سرم از غم
دلت وقتی که میگیره تمام راها بن بسته
تمام خونه دیوار و درای تا ابد بسته
دلت وقتی که میگیره چقد غم دارم و تنهام
میره تا خونه ی ابرا نوای هق هق و اشکام
دلت وقتی که میگیره چقد غم دارم و تنهام
میره تا خونه ی ابرا نوای هق هق و اشکام
ت
دیگه اشکامو بهت نشون نمیدم
جای نقاشیاتم تکون نمیدم
دیگه هرچقدر کنار من نباشی
به خودم اجازه ی جنون نمیدم
دیگه روی میز برات گل نمیذارم
ادای مجنونارم در نمیارم
هرچی خاک نشسته باشه تو اتاقت
به خدا یه ذره شم برنمیدارم
نمیخوام برام بمیری
تو فقط بگو نمیری
من همون کسی که تو میخواستی میشم
تو فقط بهم بگو میمونی پیشم
دیگه نامه های بازم نمیخونم
شبا که دیر کنی بیدار نمیمونم
تو بخوای به هیچکسی چیزی نمیگم
نمیگم چشمای تو کرده دیوونه م
نمیخوام برام بمیری
تو فقط بگو نمیری
دیگه از تو هیچ سوالی نمیپرسم
بی خبر میمونی از شبای غصه م
دیگه هرچی اتفاق بد بیوفته
نمیتونی بخونی از توی قصه م
دیگه راه به راه برات گل نمیچینم
شب تا صبح خواب چشاتو نمیبینم
شبا که با قهوه و غصه بیداری
حتی بی صدا کنارت نمیشینم
شبا که با قهوه و غصه بیداری
حتی بی صدا کنارت نمیشینم
نمیخوام برام بمیری
تو فقط بگو نمیری
ب
من نوشتم از دنیا اون نوشته بی رحمه
من نوشتم از قسمت اون نوشته سرگرمه
من نوشتم از درد و از شبای بی خوابی
اون نوشته از عشق و از لحظه های بی تابی
من نوشتم از دوریت برگ خاطرم زرده
اون نوشته هم خونه ت این روزاست که برگرده
من نوشتم از تقدیر خیلی وقته مایوسم
اون نوشته اشکاتو دونه دونه میبوسم
من نوشتم از بازی از یه بازی ساده
اون نوشته آروم باش حلقه هم فرستاده
من نوشتم از دوری تَر شدم مثل بارون
اون نوشته صبرت کو صبر لیلی و مجنون
من نوشتم از این شهر از غماش که پُر رنگه
اون نوشته از دوریم بدجوری دلش تنگه
زیر سایه ی این عشق من نوشتم و اون خوند
من شکفتم و اون گفت من نشستم و اون موند
گ
نبینم غم توو نگاهت گل نازم
نگاه کن میخوام ترانه تو بسازم
با مُژه غصه رو از چشات بچینم
زیر سایه بون عشق تو بشینم
یکی بود هیشکی نبود همش تو بودی
توی خوابمم یه عالمه ش تو بودی
تو از آرزوی من جدا نمیشی
هرکی بد بشه تو بی وفا نمیشی
میدونم مقصد ما یه جای دوره
رسیدن جواب آدم ِ صبوره
میدونم خسته ای از بغضای خسته
نبودم بغض ترانه هات شکسته
میدونم خسته ای از روزای خسته
میدونم زمونه ی ما مهربون نیست
عزیزم زمینه اینجا ، آسمون نیست
تو قراره بهترین ستاره باشی
میدونم هستی ولی دوباره باشی
نغمه هات قراره دنیارو بگیره
نبض جذر و مد دریارو بگیره
دنیایی برات میسازم پُره بارون
که پیشش کم میارن لیلی و مجنون
دنیامون ستاره بارونه ستاره
هیشکی اندازه من دوسِت نداره
دنیامون ستاره بارونه ستاره
هیشکی اندازه من دوسِت نداره
ت
تقویم رو میزی
برگای پاییزی
روز تولد درد
اشکی که میریزی
شمعی که روشن نیست
اونی که با من نیست
کلی سکوت و مکث
نه جای گفتن نیست
بی کیک بی هدیه
بارون فقط گریه
وقتی به تنهاییت محکم زدی تکیه
بی عشق بی بوسه
قلبی که مأیوسه
ماهی که کامل نیست
خوابی که کابوسه
ساعت به روی شیش
غم دلهره تشویش تقدیر تنهایی
دنیای بد بازیش
از زندگی یک نام
فرق منو فردام
تو یاد من دادی
اینجا چقد تنهام
لبخند اجباری
حرفای تکراری
روزایی که رفتن
سالایی که داری
عکسا توی آلبوم
یه سرنوشت گم
من با سوالای پی در پی مردم
گردش زمین تقدیر
تو توی این تصویر
من این همه کابوس
خوابای بی تعبیر
بد خوب پرونده
خوشحال شرمنده
کلی سوال سخت از حال و آینده
بودن زمان انکار
رفتن خطر اخطار
و من هنوز اینجا
مات توام انگار
ونگوگ هوگو حافظ
کلی رز قرمز
تنهایی و دردش
صد سال با مارکز
بی حوصله دلتنگ
اطراف کلی سنگ
دنیای من درگیر
دنیای بیرون تنگ
یک آدم بدبین
شاید اگر تلقین
چه سخته دور از تو
تمرین و هی تمرین
یک فیلم اما تلخ
امروز و فردا تلخ
بیزارم از قانون
قانون دنیا تلخ
شعرای بی پوشه
تنهایی این گوشه
قلبی که با هیچکس جز تو نمیجوشه
خطی که بی زنگه
آهی که پر رنگه
از تو نشونی نیست
من که دلم تنگه
یک شب که بی ماهه
مرگی که توو راهه
من فکر میکردم این عصر کوتاهه
باران که دیگر نیست
حالی که بهتر نیست
با اشکم اقیانوس حتی برابر نیست
اما هنوز هستم
هستم ولی خسته ام
کی گفته بی غصه م
کی گفته نشکستم
کلی زمین خوردم
به روم نیاوردم
من از همون شب که تنها شدم مردم
ب
بی طاقتم امشب ، از دست دوریته
چیزی نمیپرسی این از صبوریته
دلتنگتم امشب تقصیر چشماته
قلبم پُر از نوره تاثیر چشماته
دیوونتم امشب ، امشب نه تا آخر
شک داری پیدا کن ، از قلبم عاشقتر
بارونی ام امشب ، تنها کسم ابره
وقتی ازم دوری ، دنیا با من قهره
دلواپسم امشب دلواپس خوابت
اشکای بی صبرت ، رویای بی تابت
من خسته ام امشب از هرکس و هرچیز
از ساعت و لحظه تقویم روی میز
از هرچه غیر از تو این روزا بیزارم
فکر میکنی خوبه انقد دوسِت دارم ؟
حتی بَدم باشه کاریش نمیشه کرد
تو با منی هرجا ، مثل نفس یا درد
از اینکه میبینی عاشقترم امشب
از لیلی و مجنون حتی سرم امشب
چندتا شب دیگه ، اینجور ازم دوری
دیگه نمیتونم ، با اینکه مجبوری
طوفانی ام مشب بی موج و بی دریا
بی ماه و بی ماهی ، با تو ولی تنها
هرشب بدون تو صدتا شب یلداست
معنی نداره خواب از چشم من پیداست
ب
روی طاق آسمونا بنویس
رو زمینا رو زمونا بنویس
روی دیوارای سنگی بنویس
رو گلای توت فرنگی بنویس
خودتو درشت و زیبا بنویس
منو عاشق منو تنها بنویس
رو نغمه های بارون بنویس
با غم لیلی و مجنون بنویس
روی شفافی چشمه بنویس
با هزار ناز و کرشمه بنویس
با شروع یه نُت دو بنویس
منو خط بزن فقط تو بنویس
خودتو درشت و تنها بنویس
منو عاشق منو شیدا بنویس
روی آفتاب و ستاره بنویس
اینا که کمه دوباره بنویس
روی شمشادای خسته بنویس
ثلث و میخی که شکسته بنویس
روی آسمون هشتم بنویس
واسه بار صد و چندم بنویس
روی برگای ترمو بنویس
همه رو دوباره از نو بنویس
روی پاییز طلایی بنویس
اسممو فقط یه جایی بنویس
خودتو درشت و زیبا بنویس
منو عاشق منو تنها بنویس
ا
از تو پنهون میکنم شبای تلخ غصه مو
از تو پنهون میکنم تنهایی عمیقمو
از تو پنهون میکنم دلی رو که تنگه برات
از تو پنهون میکنم این همه پرپر شدنو
غصه ی تو برای من شادی من برای تو
دلت گرفت بگو خودم گریه کنم به جای تو
اون همه ستاره که بدون تو شمُردمو
غمی که نشسته رو ثانیه و دقیقه مو
گاهی مرحم میذارم رو زخمای کهنه به جات
روبروی من نشستی و نمیبینی منو
اتفاقایی که افتاده توی گذشته مو
سفر بدون برگشت و غریب خونمو
ل
لالا لالا شبه دیره
بببین ماهو داره میره
هزارتا قصه هم گفتم
چرا خوابت نمیگیره؟؟
لالالالا گل پونه
گل خوشرنگ بابونه
دیگه هیچکس تو این دنیا
سر قولش نمی مونه
لالالالا گل یاسم
تموم عشق و احساسم
به جز چشمای معصومت
مگه دریایی می شناسم
لالالالا گل لادن
ببین مردم همه خوابن
بذار چشماتو روی هم
بده درداتو دست من
لالالالا گل لاله
نبینم رویاهات کاله
فرشته مثل تو پاکه
فقط فرقش دو باله
لالالالا گل نازم
صدای بغض آوازم
با رویاهای شیرینم
واست دنیا رو می سازم
لالالالا گل بارون
پر از میخک شده گلدون
کدوم فصه از این بهتر
که مونده لیلی با مجنون
لالالالا گل مریم نشینه رو چشات شبنم
لالالالا گل مهتاب زلالی مثل نور و آب
یه عمره من فقط هرشب واسه تو آرزو کردم بخواب تا آرزوهاتو ببینی توی شهر خواب
لالالالا گل بادوم دیگه دیره بخواب آروم
لالالالا گل نعناع می ریم تا خونه ابرا
شاید امشب دلت می خواد بذاری سر روی زانوم
نمی ذارم با بی رحمیش پریشونت کنه دنیا
لالالالا گل نسرین نبینم چشماتو غمگین
لالالالا گل صحرا چقد غصه چقد غوغا
نظر شما چیست؟
«نظر شما مهم است؛ نظرتان را دیگران به اشتراک بگذارید»