گروه موسیقی چارتار آرش فتحی (ملودی ساز)، احسان حائری (شاعر)، آیین احمدیفر (تنظیم کننده) و آرمان گرشاسبی (خواننده)
رهایی تا پَر کشیدن، جز پیوندت ندارم
من رویایی رهاتر، از لبخندت ندارم
تا کِی قفس و غم و دلسردی
منو عادت شبگردی، تو بگو
آوازه خوانی را، این سعیِ فانی را
در کوچه ات هر شب برپا کردم
شاید فقط شاید، قلبت به رحم آید
اما چه بی مرهم برمیگردم
به سمتِ دردم
این شعرِ بی سر با ماهِ من از شب
حرفی نزن، در گوشِ او نگو
باری دگر تر شد چشمانِ من
آوازه خوانی را، این سعیِ فانی را
در کوچه ات هر شب برپا کردم
شاید فقط شاید، قلبت به رحم آید
اما چه بی مرهم برمیگردم
به سمتِ دردم
میگدازد سینه من سینه ام آیینه ی من پس کجا جویم تورا
من که سرتاسر خموشم مست بی اندازه نوشم
پس کجا جویم تورا پس کجا جویم تورا
من که شیدا شدنم محو پیدا شدنم
عابری گم شده در کوی رها شدنم
من که سرتاسر خموشم مست بی اندازه نوشم
پس کجا جویم تورا پس کجا جویم تورا
من به خوابی که آدینه دیدم شاعری مرده در سینه دیدم
نغمه ای بر لب این شوق صدا شدنم
من که سرتاسر خموشم مست بی اندازه نوشم
پس کجا جویم تورا پس کجا جویم تورا