آهنگساز، نوازنده و خواننده اصفهانی متولد ۱۳۶۳. وی علاوه بر تار که ساز تخصصیاش میباشد در نواختن سهتار، عود، گیتار و چند ساز دیگر هم تبحر
در بر چشمه نور، در کنار خورشید
بر فراز افلاک، لا به لای گل سرخ
زیر امواج کبود، وقت بشکفتن گل ها
در ورق تازه گل
در نسیم خوش روز، در دل تیره ی شب
با دلی پر از امید
در دل تیره ی شب، با دلی پر از امید
عطر خوش بوی گلی
من تو را میجویم، من تو را میخواهم
به تو سوگند که جز تو نبود یار مرا
من تو را میجویم، من تو را میخواهم
به تو سوگند که جز تو نبود یار مرا
نبود یار مرا... نبود یار مرا... نبود یار مرا...
یار مرا... یار مرا...
همدم و غمخوار من، تو سراپای وجودی
با سر پر از گناه من تو را میجویم
لغت والای منی، روح منی، جان منی
تو سراپای وجودی، تو بزرگی نوری
تو خداوند منی
تو خداوند منی
تو خداوند منی
تو خداوند منی
من تورا میجویم من تورا میخواهم
به تو سوگند که جز تو نبود یار مرا
نبود یار مرا... نبود یار مرا... نبود یار مرا...
یار مرا...
دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم این درد نهان سوز نهفتن نتوانم
تو گرم سخن گفتن از جام نگاهت من مست چنانم که شنفتن نتوانم
من مست چنانم که شنفتن نتوانم
فریاد ز بی مهریت ای گل , فریاد ز بی مهریت ای گل
فریاد ز بی مهریت ای گل , فریاد ز بی مهریت ای گل
شادم به خیاله تو چو مهتاب شبانگاه دور از تو منه سوخته در دامن شبها
ای چشم سخنگو تو بشنو ز نگاهم , ای چشم سخنگو تو بشنو ز نگاهم
دارم سخنی دارم سخنی دارم سخنی , داررم سخنی دارم سخنی دارم سخنی
دارم سخنی دارم سخنی دارم سخنی , دارم سخنی دارم سخنی دارم سخنی
فریاد ز بی مهریت ای گل , فریاد ز بی مهریت ای گل
فریاد ز بی مهریت ای گل , فریاد ز بی مهریت ای گل
بی وقفه بزن بر من
بی وقفه بزن باران
بر چشمان غمگینم بر این خانه ی ویران
احساسی که میدانم بعد از تو نمی آید
میسازمو میسوزم
من دیوانه ام شاید
بی وقفه بزن بر من
بی وقفه بزن باران
بر چشمان غمگینم
بر این خانه ی ویران
احساسی که میدانم
بعد از تو نمی آید
میسازمو میسوزم
من دیوانه ام شاید
طوفان زده در خویشم دیوانه ترم با تو
دنیا همه ویران شد با دست خودم یا تو
طوفان زده در خویشم دیوانه ترم با تو
دنیا همه ویران شد با دست خودم یا تو
سیلی که مرا بلعید ، سیلی که امان از تو
آهی که خرابم کرد ، آهی که فغان از تو
ای بی خبر از حالم ، گاهی نگرانم شو
جان منه دیوانه یک ثانیه جانم شو
سیلی که مرا بلعید
سیلی که امان از تو
آهی که خرابم کرد
آهی که فغان از تو
ای بی خبر از حالم
گاهی نگرانم شو
جان منه دیوانه
یک ثانیه جانم شو
جان منه دیوانه
یک ثانیه جانم شو..
طوفان زده در خویشم دیوانه ترم با تو
دنیا همه ویران شد با دست خودم یا تو
طوفان زده در خویشم دیوانه ترم با تو
دنیا همه ویران شد با دست خودم یا تو
ای قوم به حج رفته کجایید کجایید
معشوق همین جاست بیایید بیایید
معشوق تو همسایه و دیوار به دیوار
در بادیه سرگشته شما در چه هوایید
گر صورت بیصورت معشوق ببینید
هم خواجه و هم خانه و هم کعبه شمایید
ده بار از آن راه بدان خانه برفتید
یک بار از این خانه بر این بام برآیید
---
|آن خانه لطیفست نشانهاش بگفتید
از خواجه آن خانه نشانی بنمایید
|یک دسته گل کو اگر آن باغ بدیدیت
یک گوهر جان کو اگر از بحر خدایید
|با این همه آن رنج شما گنج شما باد
افسوس که بر گنج شما پرده شمایید