گفتم بمان گفتی نگو وقتی نمیمانم
گفتم پشیمان میشوی گفتی نمیدانم
گفتم نمیپرسی چه می آید سرم
بی تو گفتی نه میدانم نه میپرسم نه میمانم
از آنچه می آید سرم با رفتنت گفتم
گفتم که هر کاری کنم یاد تو می افتم
انقدر گفتم باش گفتم باش گفتم
که بر هر چه اصراری کنم یاد تو می افتم
مردم بفهمانم به تو من بیشتر
از هر کسی ای از خودت هم بی خبر
فکر تو بودم
گفتم اگر راهی نشد به تار موی تو
قسم من از خودت هم بیشتر
فکر تو بودم
از آنچه می آید سرم با رفتنت گفتم
گفتم که هر کاری کنم یاد تو می افتم
انقدر گفتم باش گفتم باش گفتم
که بر هر چه اصراری کنم یاد تو می افتم
بر تن مکن این خرقه را چون عشق در جان تو نیست
این حجره داران را نبین این جامه دکان تو نیست
از هرچه تزویرت کند این جامه یعنی دور شو
حتی سلیمانی اگر این جامه یعنی مور شو
این خرقه بر تن میکنی تا عشق را لایق شوی
در آسمان حل میشوی تا در زمین عاشق شوی
این خرقه بر این حکم نیست که تو خدای مردمی
پوشیده ای ثابت کنی که خاک پای مردمی
که خاک پای مردمی
تو هر دروغت قحطی است وقطی که باور میشود
واعظ به کفر افتاد اگر یک شهر کافر میشود
یک شهر کافر میشود
عاشق زلیخا ماندن است چون قید دنیا را زده
تقصیر یوسف نیست که دلبر به دنیا آمده
بر تن مکن این خرقه را چون عشق در جان تو نیست
این حجره داران را نبین این جامه دکان تو نیست
از هرچه تزویرت کند این جامه یعنی دور شو
حتی سلیمانی اگر این جامه یعنی مور شو
این زندگیمونه یه سفره ی خالی کف خونه
این زندگیمونه با ما کسی جز ما نمیمونه
هر روزمون اینه آیینمون حتی ما رو نمیبینه
هر روزمون اینه تشویش و بغض و حسرت و کینه
روزا هلاک نون شب نون زدن تو خون
بیرون و تو زندون این زندگیمونه
چاقوی تو مشتم جا مونده تو پشتم
من بچمو کشتم هرشب تو این خونه
تو حس زخمای ما رو نمیفهمی
تقدیر اگه اینه دنیا چه بی رحمی دنیا چه بی رحمی
با این همه بغض و تو این همه سختی
هر جا بگی گشتم دنبال خوشبختی دنبال خوشبختی
دور گلوی ما از بس پر از نیشه
جای نوازش هم خون مردگی میشه خون مردگی میشه
دست غرورم نیست اشکی که میریزه
لعنت به اشکی که بی موقع میریزه بی موقع میریزه
روزا هلاک نون شب نون زدن تو خون
بیرون و تو زندون این زندگیمونه
چاقوی تو مشتم جا مونده تو پشتم
من بچمو کشتم هرشب تو این خونه
تو حس زخمای ما رو نمیفهمی
تقدیر اگه اینه دنیا چه بی رحمی دنیا چه بی رحمی
با این همه بغض و تو این همه سختی
هر جا بگی گشتم دنبال خوشبختی دنبال خوشبختی
دور گلوی ما از بس پر از نیشه
جای نوازش هم خون مردگی میشه خون مردگی میشه
دست غرورم نیست اشکی که میریزه
لعنت به اشکی که بی موقع میریزه بی موقع میریزه