سینا سرلک، متولد 1361؛ موسیقی را از کودکی آغاز و دانشآموختهی اساتیدی چون جمشید محبی، ناصر فرهنگفر، محمدرضا شحریان، کیوان ساکت و ... است.
عشق یعنی رویای تو با من
یعنی تصویرت توو خوابم
یعنی این حال خرابم
عشق یعنی هم دردی و درمان
کجایی نیمه ی پنهان
تو شدی عزیزتر از جان
کجایی کجایی دلم هواتو کرده
یه عکسِ دوتایی مونده ازت که درده
هنوزم به یادت بی خواب و بی قرارم
تورو تا نبینم خوب نمیشه حالم
کجایی کجایی دلم هواتو کرده
یه عکس دوتایی مونده ازت که درده
هنوزم به یادت بی خواب و بی قرارم
تورو تا نبینم خوب نمیشه حالم
میری از دور من فقط نگات میکنم
آرزو کردم تورو هر شب صدات میکنم
از عشق چی میدونی رویای طولانی برگرد
کجایی کجایی دلم هواتو کرده
یه عکس دوتایی مونده ازت که درده
هنوزم به یادت بی خواب و بی قرارم
تورو تا نبینم خوب نمیشه حالم
کجایی کجایی دلم هواتو کرده
یه عکس دوتایی مونده ازت که درده
هنوزم به یادت بی خواب و بی قرارم
تورو تا نبینم خوب نمیشه حالم
دل به تو دادم به تو ای ساحل آرام من
پر شده از عشق تو قلبم همه ی جان من
وای از این قلب گره خورده به رویای تو
تو چه داری که نشینم تا ابد پای تو
عاشقم و با تو حس خوشی دارم
بی تو زمین گیرم با تو نفس دارم
عاشقم و با تو حس خوشی دارم
بی تو زمین گیرم با تو نفس دارم
یار منی یار منی عشق پنهان منی
من ندانم که چرا دردی و درمان منی
عشق منو دلبر من تو بمان در بر من
عاشقم کردی و اما نشود باور من
عاشقم و با تو حس خوشی دارم
بی تو زمین گیرم با تو نفس دارم
جانم به فدای چشمان سیاهت
این دل قربانی ابروی کمانت
ای عمرم ای جانم من جز تو که دارم
با رفتن تو رفت همه صبر و قرارم
یار منی یار منی عشق پنهان منی
من ندانم که چرا دردی و درمان منی
هر شب توو خیالِ نبودت
سَر میکنه این دل ساده ام
ای وای از عمری که پایِ
عشقِ تو دادم
جا مونده توو دستِ تو قلبم
عشقِ تو یه زخمه توو سینه ام
مونده به دلم که دوباره تو رو ببینم
باز دل من و دلشوره ، با عکسایِ تو درگیرم
تو میری و من این روزا ، بهونتو میگیرم
باز دل من و دلشوره ، با عکسایِ تو درگیرم
تو میری و من این روزا ، بهونتو میگیرم
بارون که میباره دوباره ، عطرِ تو میپیچه توو خونه
رفتی که چیزی از عشقت ، اینجا نمونه
این وای از این دلِ ساده ، هر سازی که میزدی رقصید
با اینهمه جز تو دلِ من ، چیزی نفهمید
باز دل من و دلشوره ، با عکسایِ تو درگیرم
تو میری و من این روزا ، بهونتو میگیرم
باز دل من و دلشوره ، با عکسایِ تو درگیرم
تو میری و من این روزا ، بهونتو میگیرم
چرا ساکتی اگه پیشت نباشم باشه به جام آخه کی
تو میتونستی نخواستی و یادت نیست
همه جا رفتی و به من حواست نیست
یکی نیست مثل تو که دوباره بیاد و
بخواد ببره دلمو ببره دلمو
نمیشه هیشکی که تو جای تو با کسی
پر نمیشه دیگه نیست مثل تو
تو مگه دوسم نداشتی چرا رفتی تنهام گذاشتی
دور شدی تو بی بهونه هیشکی مثل تو یه من که پاش نیست
تو مگه دوسم نداشتی پیشم میموندی غم نداشتی
چیزی تو دلت نمونه جز تو تو دلم که هیشکی جاش نیست
نذار بشم شکسته تر بازم به من یه سر بزن
یا بذار اینجا بمیرم یا بیا این قلبو ببر
رو در و دیوار دلم عکستو با عشق میکشم
هرکیو دوتایی میبینم از ته دل آه میکشم
تو مگه دوسم نداشتی چرا رفتی تنهام گذاشتی
دور شدی تو بی بهونه هیشکی مثل تو یه من که پاش نیست
تو مگه دوسم نداشتی پیشم میموندی غم نداشتی
چیزی تو دلت نمونه جز تو تو دلم که هیشکی جاش نیست
میگم ای کاش من جا تو بودم تو بودی جام
بازم جلو پام تو یه راهی بذار
میدونی میمیرم میخندی برام
تو مگه دوسم نداشتی چرا رفتی تنهام گذاشتی
دور شدی تو بی بهونه هیشکی مثل تو یه من که پاش نیست
تو مگه دوسم نداشتی پیشم میموندی غم نداشتی
چیزی تو دلت نمونه جز تو تو دلم که هیشکی جاش نیست
دوست دارم همه دنیا میدونن خودت اما نمیفهمی
نمیدونی چه حالیه پُر بشه چشمات نمیفهمی, نمیفهمی
نمیفهمی چه عذابیه قورت بدی بغضتو عشقتو بخندونی
چی دارم میگم هیچی از این چیزا هیچ وقت نمیدونی, نمیدونی
گرفتارم به چشمای تو به دنیای تو، دوست دارم
زمستونم که رو شونه کسی غیرِ تو نمیبارم، دوست دارم
گرفتارم به چشمای تو به دنیای تو، دوست دارم
زمستونم که رو شونه کسی غیرِ تو نمیبارم، دوست دارم
من و خاطره هات میکشونه کجا، دیگه جون ندارم که بگم عاشقم به خدا
دلم از سر خط مینویسه تو رو، نمیخوام ببینم دیگه چشمای خیس تو رو
گرفتارم به چشمای تو به دنیای تو، دوست دارم
زمستونم که رو شونه کسی غیرِ تو نمیبارم، دوست دارم
گرفتارم به چشمای تو به دنیای تو، دوست دارم
زمستونم که رو شونه کسی غیرِ تو نمیبارم، دوست دارم
همیشه ساده دیدن ها دلیل ساده بودن نیست
دلم رو زیر و رو کرده کسی که عاشق من نیست
شب دلشوره و لبخند شب بی خود شدن از خود
تمام اتفاق این بود که او هم ساده عاشق شد
از دل لحظه های نامعلوم عشق تقدیر روشن ما بود
از همان روز اولین دیدار آخر این مسیر پیدا بود
دل سپردن اگر چه آسان بود عشق است و حکایتی دشوار
لحظه هایی پر از دل آشوبی، جاده هایی همیشه ناهموار
در هیاهوی ماندن و رفتن ساده راهی شدیم و بی تردید
در همین جاده های ناهموار عاشقی را خدا به ما بخشید
عاشقی را خدا به ما بخشید ...
همیشه ساده دیدن ها دلیل ساده بودن نیست
دلم رو زیر و رو کرده کسی که عاشق من نیست
زیبایِ لعنتی ماه خجالتی تو اوجِ اضطراب
تو روی شب بتاب تو روی شب بتاب
بارون که میزنه عطرِ تو با منه
تو چطرتو ببند بی دلهره بخند بی دلهره بخند
وقتی هوا کمه دنیات جهنمه
از زندگی نترس یه کوه پشتته
وقتش شده بره تردید و دلهره
تقدیر روشنِ دنیا تو مشتته
دنیامو دادمو رویامو دادمو
دنیایِ من شدی با آبیِ چشات
با موجِ خنده هات دریایِ من شدی
دنیامو دادمو رویامو دادمو
دنیایِ من شدی با آبیِ چشات
با موجِ خنده هات دریایِ من شدی
حتی اگه روزایِ ما رنگِ جنونه
غمگین نشو از راه و رسم این زمونه
تو حسِ خوبه خاطرات بچگیمی
تو اتفاقِ بی نظیرِ زندگیمی
دنیامو دادمو رویامو دادمو
دنیایِ من شدی با آبیِ چشات
با موجِ خنده هات دریایِ من شدی
دنیامو دادمو رویامو دادمو
دنیایِ من شدی با آبیِ چشات
با موجِ خنده هات دریایِ من شدی
امون از چشم های تو از این زیبای خواب آلود
ندیدن کی تو رو میخواست ندیدن عاشقت کی بود
تحمل یعنی اینکه تو بفهمی معنی دردُ
نمیدونی چه چیزایی بهم میریزه یک مردُ
توی موهات غرقم کن تو این امواج طوفانی
من از تو عشق میخوام و نوازش های طولانی
دوباره شونه های تو دوباره های های من
چه جای خوبیه آغوش برای دردهای من
دوباره شونه های تو دوباره های های من
چه جای خوبیه آغوش برای دردهای من
تو رو جای همه میخوام تو رو جای همه دارم
شاید واسه همینه که من از تو واهمه دارم
من از تو واهمه دارم
من از تو واهمه دارم
تو از یک پنجره میری تمام منظره میره
ما از هم خاطره داریم مگه این خاطره میره
مگه این خاطره میره
مگه این خاطره میره
تحمل یعنی اینکه تو بفهمی معنی دردُ
نمیدونی چه چیزایی بهم میریزه یک مردُ
توی موهات غرقم کن تو این امواج طوفانی
من از تو عشق میخوام و نوازش های طولانی
دوباره شونه های تو دوباره های های من
چه جای خوبیه آغوش برای دردهای من
دوباره شونه های تو دوباره های های من
چه جای خوبیه آغوش برای دردهای من
آبو که رو آتیش میریزن دریا چجوری شعله ور میشه
این روز های تلخ و پر تاول کی گفته که با گریه سر میشه
هی داد پشت داد پشت داد ما خیلی وقته حالمون خوش نیست
از قصه و افسانه دست بردار حتی یکی از ما سیاوش نیست
دجله پلاسکو رکس اقیانوس تا یادمه تو دل آتیشیم
این همه ساله رد شدیم از جنگ پس ما چرا شهید میشیم
پس ما چرا شهید میشیم
این کشتیه لبریز از حسرت برای یک عده پر از نفته
یه چیزی این وسط غلط بوده که آدما رو یادمون رفته
کابوس تو خالی کن امشبم خاطره ی رو آب سرگردون
خاک وطن آغوش وا کرده کشتی رو به اسکله برگردون
شتی رو به اسکله برگردون
دجله پلاسکو رکس اقیانوس تا یادمه تو دل آتیشیم
این همه ساله رد شدیم از جنگ پس ما چرا شهید میشیم
پس ما چرا شهید میشیم
کاش ای تنها امید زندگی
می توانستم فراموشت کنم
یا شبی چون آتش سوزان دل
در مزار سینه خاموشت کنم
کاش چون خواب گران از دیده ام
نیمه شب ها یاد رویت می گریخت
مرغ دل افسرده حال و بسته پر
از دیار آرزویت می گریخت
کاش احساس نیاز دیدنت
از وجودم چون وجودت دور بود
در دلم آتش نمیزد آن نگاه
کاش آن شب چشم هایم کور بود
کاش از باغ خوش رویای تو
دختر اندیشه ام پر میگرفت
فارغ از اندیشه ی هجران و وصل
زندگی بی عشقت از سر میگرفت
کاش آن شب در گلستان خیال
ای گل وحشی نمی چیدم تو را
تا نسوزم در خزان آرزو
کاشکی هرگز نمی دیدم تو را
کاشکی هرگز نمی دیدم تو را
کاشکی …
هین کژ و راست میروی، باز چه خوردهای بگو
مست و خراب میروی، خانه به خانه کو به کو
با که حریف بودهای، بوسه ز که ربودهای
زلف که را گشودهای، حلقه به حلقه مو به مو
راست بگو نهان مکن، پشت به عاشقان مکن
چشمه کجاست تا که من، آب کشم سبو سبو
گفتمش ای رسول جان، ای سبب نزول جان
زان که تو خوردهای بده، چند عتاب و گفتگو
گفت شرارهای از آن، گر ببری سوی دهان
حلق و دهان بسوزدت، بانگ زنی گلو گلو
لقمهی هر خورنده را، در خورد او دهد خدا
آنچه گلو بگیردت حرص نکن، مجو مجو
خاموش باش و معتمد، محرم راز نیک و بد
آنکه نیازمودیاش،راز مگو به پیش او